ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ، ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤــــﯿﺪ ، ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ! ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒـــﺮ ﮐﺮﺩ ... ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ، ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ ! ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ، ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ... ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨــــﺪ ...
اینایی که داغون داغون میکنن فازشون چیه ؟!
شکست عشقی خورده میگه داغونم ...!
دوس دخترش بوسش نکرده میگه داغونم ...!
خوب گوش کن ...!
داغون اون کسیه که جلو بیمارستان آس و پاس نشسته چون هر آمپولش دو ملیون پولشه ...
داغون اون کسیه که ضامن نداره بهش وام بدن واسه کرایه خونه ...
داغون اون کسیه که 6 سال پای طرفش میشینه بعد میبینه آزمایش خونشون بهم نمیخوره ...
داغون اون مادریه که هفته ای دو بار دیالیز میشه ...
داغون اون دانشجویی هس که کلیه میفروشه که اخراج نشه ...
داغون اون پسریه که روش نمیشه با وضع مالیش بره خواستگاری دوست دخترش ...
داغون اون دختریه که سر میدون ویالون میزنه ...
داغون اونیه که تا جیبش خالی میشه دورش هم خالی میشه ...
داغون اون پسرک فال فروش سر چهار راهه ...
داغون اون دختریه که تو بهشت زهرا گل میفروشه ...
میفهـــــــــمی ؟!
من و تو داغون نیستیم !!
وقتی بغضم شکسته شد...
و نفس هایم؛
غرق شد در اندوه و بی تابی،
فقط "سکوت" با من بود!!
گاه گاهی که تنم...
خسته از لحظه ها؛
به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شد،
و شب هایی که بالشم
خیس می شد از اشک شبانه حسرت...
فقط "سکوت" با من بود
فقط "سکوت" با من بود
فقط "سکوت" با من بود
.
.
.
از مـزیــــتــ هــاے بـَـב بــوבن اینـﮧ
ڪـﮧ :
!!! .. محبـّـت وظـیفــﮧ اتـ نمـے شــوב .. !!!
گفتند عینک سیاهت را بردار
دنیا پر از زیباییست!!!
عینک را برداشتم..
وحشت کردم از هیاهوی رنگها
عینکم را بدهید
میخواهم به دنیای یکرنگم پناه برم
˙·٠•● بـﮧ چـﮧ میخنــ ــבے تـ ــو
بـ ـﮧ مفهـوم غـم انگیـ ـــز جـבایـ ــے
بـﮧ چـﮧ چیـ ــز
بـﮧ شکســ ـت בل مـن یـآ بـﮧ پیـ ــروزے خویــ ـش
بـﮧ چـﮧ میخنـــ ـבے
بـﮧ نگاهــ ـم کـﮧ چـﮧ مستانـﮧ تــ ـو را باور کـ ـرב
یا بـﮧ افسونگـ ـرے چشمانـ ـت کـﮧ مرا سوخـت و خاکستـ ــر کرב
بـﮧ چـﮧ میخنـ ــבے تـــ ـو
بـﮧ בل ساده ے مـن کـﮧ בگـر تا ابـב نیـز بـﮧ فکـر خوב نیسـت
خنـ ـבه בآر اســ ـت.....بخنـ ـــב ...|!|
˙·٠•● وَقتــے دِلتَـــنگَم
بَُشـــقاب ها را نِِمـــے شـــکَنَـــم
شیـــشـﮧ ها را نِمــے شکَنَـــــم
غـــرورَم را نِمـے شکَـنـَــم
دِلَــت را نِمـے شکَـنَــم
دَر ایـטּ دِلتَنـگـــــے ها زورَم بـﮧ تَنــــها چیزے کــﮧ میـــرِسَــد ،
ایـטּ بُغضِ لَعنَتــی استــــــ ...