-
عشق یعنی . . . . . . . . . .
شنبه 2 فروردینماه سال 1393 16:22
همه میگن عشق یعنی دوست داشتن... اما من میگم عشق یعنی یکی مثه تو رو داشتن...
-
" حســـــادت "
جمعه 1 فروردینماه سال 1393 11:56
هـــــر شـــــب ... خوشبختیــ♥ـــت را دعـــــا میکنـــــم ... ولـــــی ... فقـــــط " خــــــــــدا " میدانـــــد ... " حســـــادت " امانــــــــــم را بریــــــــــده ..............!
-
غیرت و حسادت
جمعه 1 فروردینماه سال 1393 11:55
در مردها: حسی هست که اسمش و میزارن " غیرت " و به همون حس در خانومها میگ م " حسادت " اما من به هر دوشون میگم " عشق " تا عشقی نباشه : نه غیرتی میشی نه حسود!!!
-
همیشه نگرانش بودم
جمعه 1 فروردینماه سال 1393 11:51
خیلی دوسم داشت، از چشمهاش می تونستم بفمم که متفاوت دوسم داره، همیشه براش بودم، هر وقت دلش می گرفت تلفن رو بر می داشت و بهم زنگ می زد، کلی غر می زد، می شنیدم و سعی می کردم حالش رو خوب کنم، همیشه نگرانش بودم،
-
ﻟﻌﻨﺘﯽ
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 15:16
ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﯽ ﺍﺣﺴـﺎﺱ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﮐﺮﺩﻥ , ﺁﺧﺮﺵ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻦ ﯾﻪ ﮐﻢ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺎﺵ....
-
بزن ب سلامتیه . . . . . . . . .
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 15:15
-
قــَهـر مـیـ کنــم
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 15:13
کـآش مـیــفـهـمـیـدی قــَهـر مـیـ کنــم تــآ دَستـآنـم رآ مـُحـکـم تـر بـگیـری وَ بـلــنـد تـر بـِـگویـی دوســــــتـــت دارم نـه اینـکه شانـه هـآیـت رآ بـآلا بـــیندازی وَ بــگویـی هـر جور رآحـتـــی
-
نمیدانم
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 15:13
نمیدانم دنیا چه خواهد شد و تکلیف این خواستن ها چه خواهد شد نمیدانم کی خواهد شکست بغضهای طولانی نمیدانم دل کی آرام خواهد گرفت ...و میدانم بسیار نخواهم رسید به خواستنی ها و بسیار آشفته خواهم شد و چه بعد دانستنی است
-
متن تصویری
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 15:10
-
کجایی؟
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 11:58
-
یـــــــــــــــــــــــــــــــــــک - هـــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــچ
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 11:45
صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت : مسابقه می دیم از الان تا شب در همین وقت ، چشمش به دختری که از سر کوچه می آمد افتاد نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت : فعلا یک هیچ - به نفع من
-
خالی از غم
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 11:42
ما در هیچ حال قلب هایمان خالی از غم نخواهد شد چرا که غم ودیعه یی ست طبیعی که ما را پاک نگه می دارد انسان های بی اندوه به معنای متعالی کلمه هرگز " انسان " نبوده اند و نخواهند بود از این صافی انسان ساز نترس
-
دلتــــــــــنگـــــــی ها
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 11:41
دلتــــــــــنگـــــــی ها گاه از جنس اشــکند .... و گاه از جنس بغــــــــض گاه سکـــوت میشوند و خاموش میمـــــــانند گاه هــق هـــق می شوند و می بارند دلتنگــــی من برای تــــــــو اما جنس غریبــــــــی دارد
-
هرچه باشی دوست دارم
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 11:25
من این شب زنده داری را دوست دارم من این پریشانی را دوست دارم بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را دوست دارم چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم بی قرارم ، ساختم با دوری ات ، نشستم به انتظار...
-
هست یا بود
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 11:18
"هست" را اگر قدر ندانی میشود "بود" و چه تلخ است اگر "هست" کسی بشود "بود"
-
حرف دل
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 23:09
حرف دلت را امروز بزن! اگر امروز گفتی... اسمش "حرف دل" است اگر نگفتی فردا می شود "درد" دلت...
-
من سابق
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 23:06
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم ! من را به من نبودن محکوم نکن ! من همانم که درگیر عشقش بودی ! یادت نمی آید ؟! من همانم ! حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !
-
مـــــ♥ــــرد " بـــاش
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 23:03
مـــذکر عزیــــز : " مـــــ ♥ ــــرد " بـــاش ! زمیــــن به مــــرد بودنـ ــــت نیــــاز داره ! مــــرد باش ؛ نـــه فقط با جســ ♥ ــمت ! مـــــرد بــــاش با نگــــاهت ، با احســ ♥ ــاست ، . . . ! مردونه حــــــرف بزن ، مــــ ♥ ـــــردونه بخنــــــد ، مردونه گریــــــه کن ، مــــــردونه عشـــ ♥ ـــق بورز ،...
-
دلگیرم
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 23:01
خدایا یه چیزی میگم ناراحت نشو ، دنیات ته نامردیه. (دلگیرم)
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 13:24
تنهایی... آروم آروم به نبودنت عادت میکنم... چون هیچوقت داشتنت رو تجربه نکردم.... دیگه به داشتن چشمهای پر از حسرتم عادت کردم ... سهم منم همینه تنهایی تنهایی تنهایی انقدر این بغض گلومو سنگین کرده که حتی... نمیتونم حرفامو اینجا بنویسم. دیگه بی هوا خندیدن رو یاد گرفتم دیگه تنهایی رو خیلی وقته یاد گرفتم ....... تو نگرانم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اسفندماه سال 1392 13:23
فکر میکردم در قلب تو محکوم به حبس ابدم یکباره ...جا خوردم!!! وقتی زندان بان بر سرم فریاد زد: هی تو ...................آزادی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 اسفندماه سال 1392 20:50
عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . . دوستت دارم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 اسفندماه سال 1392 20:49
اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 اسفندماه سال 1392 20:41
مغرورانه اشک ریختیم چه مغرورانه سکوت کردیم چه مغرورانه التماس کردیم چه مغرورانه از هم گریختیم غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند هدیه شیطان را به هم تقدیم کردیم هدیه خداوند را از هم پنهان کردیم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1392 18:45
اگــــــر چه از تـــو دور هسـتــم امـــا تــو را در قـلب خـــود حــس میـکــنـم .. حــتی نزدیکــتر از آنــ دو عـــاشقی کــه در آغــوش هــم هستند ..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1392 18:43
محبتـــ رو وقتـــی یاد گرفتـــم کــه قصــه ی پســر کوچولویـــی رو شنیــدم که وقتـــی داشتــــ بـــارون میومــد سرشـو رو به آســمون بلند کرد و گفتــــ: خدایــا گریــه نکن درستـــ میشــه...... محبتـــ رو وقتـــی یاد گرفتـــم کــه قصــه ی پســر کوچولویـــی رو شنیــدم که وقتـــی داشتــــ بـــارون میومــد سرشـو رو به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1392 18:41
در زندگی هرکسی را که دوسـت بـداری از او ضعیف تری زیرا برای “راضـی نگـه داشتـنش” حاضری دست به هرکار اشتباهی بزنی …
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1392 18:31
دلــــم … بــا من غــریــبــی می کند …! آخر او عــادت دارد تنــهــا دیوانهـ ی تــــو باشد …!!
-
...............
شنبه 10 اسفندماه سال 1392 15:30
-
سلامتی دختری که . . . . .
شنبه 10 اسفندماه سال 1392 15:25
...به سلامتی دختری که خنده و شوخی ها و لوس بازی هاش فقـــــــــــــط واسه عشـــــــــقشه ..با پسر غریبه شوخی نمیکنه ،نمیخنده ... میدونه عشقش اذیت میشه با این کار