تا می توانی از من فاصله بگیر ...
اصَن برو و تهِ تهِ دنیا بایست ...
ایستادی ... ؟؟؟
حالا برگرد ...
یک نفر پشت سرت ایستاده ...
و آن یک نفر منم ...
این شعبده بازی نیست عزیزکم ...
زمین گرد است ...
یک روز دوباره به هم خواهیم رسید ...
آنــقــدر زیبـــا عاشق او شده ای...
کـــه آدم لـــذت مــــی بــرد از ایـــن هـــمــه خــیـــانــت !
روزی هــم اینگــونــــه عـــاشـــق من بــودی . . .
یـــادت هــســت لــعــنــتــی ؟؟؟
چشم حسودان کور شد بانو ...
دوست داشتند "چمـدان" ببندی از زندگیِ من ؛
اما خبــر ندارند ،
که دیشب برایم "روســری" باز کردی ...
هیچی قشنگ تر از این نیست که…
وقتی از دستت عصبانی ام و میگم
برو پی زندگیت…
تو بهم میگی :کجا برم؟!
زندگی من تویی
وقــتی اومــدم پــیشت مـیخوام
دستمــو بزارم روچــشات و درگـــوشت بگـــم:
اگـــه گــفتی مــن کیــم؟؟
تـــوام با خنــده بگی همونی که دلتــنگش بودم....
مــنم تــو گوشــت زمـــزمه میکنم :"عـــــــــاشقتم"دیــوونه!
و از خوشی های روزگار همین بس
که در هر ساعت از شبانه روز که دلت خواست
به کسی زنگ بزنی و او بی درنگ گوشی را بردارد
و بگوید "سلام، جان ِ دل !! "
که بدانی مزاحم نیستی...
که اصلا انگار منتظر زنگ ت بوده
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…
از تمام زمین یک خیابان را…
و از تمام تو…
یک دست که قفل شود در دست من…
پسر:خسته شدم ازدوستی باهات.دیگه نمی تونم
دختر:مگه نمی گفتی عاشقمی هیچوقت ترکم نمی کنی؟
پسر:من دیگه نمی خام دوست باشیم بروووووو...
دختر:چرا؟مگه من چی کار کردم؟
پسر:بزرگترین کارممکنوبروووو.عاشقم کردی عاشق خودت برو..برو با دنیای مجردیت خدافظی کن
میخام خانومم بشی..همسرم...تک بانوی خونم نه دوستم
به ســـلامتی همچبن پســری