دلنوشته ها

دلنوشته ها

از دل نوشته هایم ساده نگذر به یاد داشته باش این « دل نــوشــته » ها را یک « دل » نوشته ...!
دلنوشته ها

دلنوشته ها

از دل نوشته هایم ساده نگذر به یاد داشته باش این « دل نــوشــته » ها را یک « دل » نوشته ...!

پدر...

یادم میاد بچه که بودم بعضی وقت ها بابامو نگاه میکردم که با دست مشغول جمع کردن آشغال هایی که روی فرش ریخته شده بود. من حسابی به این کارش می خندیدیم چون ما هم جارو داریم، هم جارو برقی!

چند روز پیش که حسابی داشتم با خودم فکر میکردم که چه جوری مشکلاتم رو حل کنم یهو به خودم اومدم دیدم یک عالمه آشغال از روی فرش جمع کردم ...

الان حس و حال پدرم درک میکنم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد