دلنوشته ها

دلنوشته ها

از دل نوشته هایم ساده نگذر به یاد داشته باش این « دل نــوشــته » ها را یک « دل » نوشته ...!
دلنوشته ها

دلنوشته ها

از دل نوشته هایم ساده نگذر به یاد داشته باش این « دل نــوشــته » ها را یک « دل » نوشته ...!

اما باز من تنهایٍ تنهایم بی تو...


من اگر نباشم...
هیچ اتفاقی نمی افتد...
خیابانی بسته نمی شود...
تقویمی در هم نمی ریزد...
تنها موهای مادرم کمی سپیدتر....
اقواممان چند روز آسوده از کار.....
و خواهرم پس از چند روز خاطراتم را در ویترین طلافروشی ها فراموش می کند...
و شاید....
فقط گورکنی را کمی خسته کنم...
وآنگاه است ک تنها آغوش سرد خاک همدمم میشود...
ای کاش از همان اول رفیق تنم خاک بود نه دستان گرم تو...
آن دستانی ک روزی خیلی سخت سرد شدند...
دوباره زندگی ام در تنهایی معنا پیدا میکند...
آخ ای کاش هرگز طعم دوست داشتنت را نمیچشیدم...
ای کاش هیچ گاه تو را طلب نمیکردم...
اما دیگر افسوس هایش باشد برای تو...
بر سر قبرم آنقدر گریه کن تا شاید...
بجای من، گلهایِ رو قبرم جان بگیرند...
سردیِ اعتمادت مرا کشت نه چیز دیگر...
از ناله هایت نمیخوانم هبچوقت...
اما باز بدان ک مرا سردیِ نگاهت ز رکاب این دنیا پیاده کرد...
اشک بریز تا دریا شود درون قبرم...
اما باز من تنهایٍ تنهایم بی تو...
بدونِ حضور تو...